با توجه به ارتباط انگیزههای گردشگران و نوع و گونهی سفر آنها، به دست آوردن دیدی روشن و منطقی از چنین روندی میتواند شایان اهمیت باشد. از این رو این پژوهش به دنبال واکاوی انگیزههای گردشگران از سفر به شهرهای ساحلی استان مازندران با دیدی متفاوت و انسانشناسانه و از خلال چکیده کامل
با توجه به ارتباط انگیزههای گردشگران و نوع و گونهی سفر آنها، به دست آوردن دیدی روشن و منطقی از چنین روندی میتواند شایان اهمیت باشد. از این رو این پژوهش به دنبال واکاوی انگیزههای گردشگران از سفر به شهرهای ساحلی استان مازندران با دیدی متفاوت و انسانشناسانه و از خلال هویت بخشیدن به مفهوم سفرهای تفریحی است. از آنجا که مردمنگاری ابزار اصلی انسانشناسان در کشف عناصر میدان است، در این پژوهش نیز از روششناسی کیفی با تأکید بر مردمنگاری بهره برده شده است. دادههای اصلی از طریق مشاهدهی مشارکتی و مصاحبههای عمیق و نیمه ساختار یافته به دست آمد.
پاسخدهندگان 16 نفر از گردشگرانِ سه شهر ساحلی محمودآباد، فریدونکنار و بابلسر بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نظام کدگذاری سه مرحلهای استفاده شد، بدین صورت که ابتدا مقولههای «مکانی با ساختاری متفاوت»، «در جستجوی تجربیات جدید» و «تعلیق» و در نهایت پس از کدگذاری گزینشی مقوله هستهی «مناسک گذار» به دست آمد. به نظر میرسد گردشگرانی که به قصد تفریح به این شهرها سفر میکنند حسی آمیخته از تعلیق و رهایی از الزامات و مسئولیتهای زندگی روزمره را در سفر تجربه میکنند که می¬توان آن را مشابه به مرحلهی دوم در نظریهی مناسک گذار دانست.
پرونده مقاله